لقمه ایی کو نور افزود و کمال آن بود آورده از کسب حلال
روغنی کآید چراغ ما کُشد آب خوانش، چون چراغ ما کُشد
علم و حکمت زاید از لقمهی حلال عشق و رقت آید از لقمه ی حلال
چون ز لقمه تو حسد بینی و دام جهل و غفلت زاید. آن را دان حرام
هیچ گندم ،کاری و جو بَر دهد؟ دیده ای اسپی که کرّه خر دهد؟
لقمه تخم است و بَر اندیشه ها لقمه بحر و گوهرش اندیشه ها
زاید از لقمه ی حلال اندر دهان میل خدمت، عزم رفتن آن جهان
ماخذ: مولانا، دفتر اول مثنوی